|
|
|
|
رساله ورستگی شرافت نفس استاد بزرگی به نام «ابن سینا» می گوید: «شرافت نفسی که به مقام وارستگی رسیده آن قدر عظیم است که به هر چه نظر کند صادق است و هر چه را که اراده کند مهیا می شود و هر چه را که امر کند اطاعت می شود» باید بدانی که حقیقتاً چنین است که وقتی روح آزاده ای به [مقام] وارستگی نایل شود خداوند از آن او می شود. و اگر آن روح وارسته بتواند در حالت بی صورتی و بدون عوارض [صفات بشری] یافت شود دارای اوصاف الهی خواهد شد. اما از آنجا که خداوند نمی تواند این اوصاف را جز خود به کس دیگری بدهد تنها کاری که برای روحِ وارسته می کند این است که «خود» از آن او شود. انسانی که دارای وارستگی کامل باشد به مرتبه «ابدیت» می رسد که دیگر هیچ چیز فناپذیری نمی تواند او را به جنبش درآورد و هیچ توجه به امور طبیعی [محسوس جسمانی] نخواهد داشت. او چنان است که گویی از این عالم مرده و فنا شده، زیرا به هیچ چیزی که متعلق به این عالم است تمایل ندارد. مقام وارستگی اکنون ممکن است بپرسی وارستگی چیست که تا بدین حد نفیس و شریف است؟ بدان که وارستگی حقیقی چیزی جز این نیست که روح در برابر هجوم اندوه و شادی وعزت و ذلت آن چنان ساکن و ثابت بایستد که کوهی از سرب در برابر نسیم. وارستگی ثابت در انسان سبب حدّ اعلای شباهت میان انسان و خدا می شود. زیرا اگر خداوندْ خداوند است خداوندی خویش را از وارستگی ثابتِ خود دارد و به سبب این وارستگی است که او را دارای صرافت، بساطت و ثبات است. بنابراین اگر قرار است که انسان تشبّه به خدا پیدا کند البته تا بدان حد که مخلوق می تواند شبیه خدا شود، باید این شباهت را با وارستگی کسب کند و این وارستگی است که انسان را به صرافت، و از صرافت به بساطت و از بساطت به ثبات می رساند و به سبب این سه، انسان شبیه خدا می شود. اما باید بدانی که تشبّه به خداوند منوط به «لطف» اوست زیرا لطف خداوندْ انسان را از چیزهای زوال پذیر دور کرده و از آلایش به امور فانی پاک می کند. در حقیقت باید بدانی که خالی شدن انسان از مخلوقات برابر است با پر شدن از خدا، و پُر بودن از مخلوقات عین خالی بودن از خداست. قوایِ روحانی خداوند در نخستین نگاه ازلی خویش همه چیز را دیده و دانسته و جدیداً چیزی را تکرار نخواهد کرد زیرا همه چیز از ازل اراده شده است. و این گونه است که خداوند همیشه در وارستگیِ ثابت خود قرار دارد و به همین جهتْ طاعات و عبادات مردمان ضایع نخواهد شد. زیرا اگر کسی عمل صالحی انجام دهد ثواب خواهد گرفت و اگر کسی معصیتی کند عقاب خواهد دید. پس بدان که خداوند توقع دارد هر انسان متدینی او را با تمام قوای روحانی خود دوست بدارد و از اینجاست که می گوید: «خدای خود را با تمام قلب دوست بدار!». هیچ کس چنین کاری نمی تواند بکند مگر آنکه دارای وارستگی محض باشد. وارستگی محض اینکه خداوند ترجیح می دهد در قلبِ وارسته منزل گزیند تا در غیر آن، امری بدیهی است. زیرا اگر از من بپرسی خداوند در تمامی موجودات چه می جوید و چه می خواهد؟ پاسخ تو را از «کتاب حکمت» خواهم داد که می گوید: «در همه چیزها من جایی برای سکونت می جویم» و هیچ چیز مسکن و مأوای او نمی تواند باشد مگر قلب وارسته و بس. بدین جهتْ خداوند ترجیح می دهد در قلب وارسته سکونت گزینَد تا در چیزها یا فضایل دیگر. پس باید بدانی هر چه بیشتر انسان بکوشد که قابل فیض الهی شود بیشتر سعادتمند خواهد شد و هر که بیشتر کسب قابلیت کند بیشتر متنعّم خواهد شد. و هیچ انسانی نمی تواند مستعدّ فیض الهی گردد مگر با تشبّه به خدا. زیرا به همان اندازه که انسان تشبّه به خدا می جوید، به همان اندازه هم قابل فیض الهی می شود. و بدان که تشبّه به خدا جز با فرمان برداری از او حاصل نخواهد شد و هر اندازه که انسانْ خود را تسلیم مخلوقات کند کمتر به خدا شباهت خواهد داشت. قلب وارسته ،از بند هر مخلوقی آزاد است و به همین جهت یکسر مطیع خداوند است و بیشترین قابلیت را برای تشبّه به خدا و برخورداری از فیض او دارد. پس هر انسان متفکری باید در این اندیشه کند. هیچ کس شادمان تر از آن کسی نیست که در مقام رفیع وارستگی قرار دارد. و هیچ لذت جسمانی بدون خسران روحانی نخواهد بود زیرا تن از آنچه خلاف روح است لذت می برد و روح از آنچه خلاف تن است. بنابراین اگر کسی بذر محبت ناصالح را در بدن بکارد، مرگ ابدی خواهد دروید و اگر کسی بذر محبت صالح را در روح بکارد، حیات جاودان نصیب او خواهد شد. پس هر اندازه که آدمی بیشتر در آزادی از مخلوقات شتاب کند به همان اندازه، خالقْ به سوی او شتاب خواهد کرد. پدیدآورنده: مایستر الکهارْت ْhttp://www.hawzah.net
|
|
|
|
© 2003 www.momenin.org