|
|
|
|
وجوه قرآن ضَرْب بدان که ضرب در قرآن بر چهار وجه و معنی باشد: وجه نخستین ضرب به معنی رفتن باشد چنانکه خدای تعالی در سوره نساء (آیه 94) گفت: «ای کسانی که ایمان آوردید هنگامی که در راه خدا سفر می کنید» یعنی سیر می نمایید. و وجه دوم بضرب معنی زدن بود چنانکه در سوره انفال (آیه 12) گفت: «پس به بالای گردن ها بکوبید» یعنی ضرب و زدن توسط دست ها و سلاح. و وجه سوم ضرب به معنی وصف کردن بود چنانکه در سوره بقره (آیه 26) گفت: همانا خدا از مثل زدن به پشه ای و به چیزی بالاتر از آن شرح نکند» یعنی وصف و مثال زدن آن و از این معنی در قرآن بسیار است. و وجه چهارم ضرب به معنی پیدا کردن بود چنانکه در سوره ابراهیم (آیه 39) گفت: در و برای شما مَثَل ها زدیم» یعنی برای توضیح و تبیین شما، امثالی را آوردیم تا برای شما آشکار و پیدا شوند. طیّب بدان که طیب در قرآن بر سه وجه و معنی باشد: وجه نخستین طیّب به معنی حلال بود چنانکه خدای تعالی در سوره نساء (آیه 2) گفت: «و ناپاک را با پاک بدل مکنید» یعنی حالا با حرام بَدَل نکنید. و وجه دوم طیّب به معنی مومن بود چنانکه در سوره انفال (آیه 37) گفت: «تا خدا ناپاک را از پاک جدا کند» یعنی اهل کفر را از اهل ایمان و کافر را از مومن. و وجه سوم طیّب به معنی نیکو بود چنانکه در سوره ابراهیم (آیه 24) گفت: «سخن پاک چون درختی پاک است» یعنی کلمه حسنه و نیکو و آن گواهی است بر یکتایی خداوند و یگانگی او. ظُلْم بدان که ظلم در قرآن بر هفت وجه و معنی باشد: وجه نخستین ظلم به معنی شرک بود، چنانکه خدای در سوره اعراف (آیه 44) گفت: «لعنت خدا بر ظالمین باد» یعنی بر مشرکین. و وجه دوم ظلم به معنی بیداد کردن که مسلمان بر تن خویش کند، بود چنانکه در سوره انبیاء (آیه 87) گفت: «پس آواز داد که معبودی جز تو نیست، پاکی تو راست، بی گمان من از ستمکاران هستم» یعنی بر خود ستم و بیداد کردم. و وجه سوم ظلم به معنی بیداد کردن بر مردم بود، چنانکه در سوره شوری (آیه 40) گفت: «بی گمان خداوند ستمکاران را دوست ندارد»، یعنی کسی که بر مردم ستم ورزد و بیدادگری نماید میان خلق. و وجه چهارم ظلم به معنی زیاد و کم کردن بود، چنانکه در سوره مریم (آیه 60) گفت: «و هیچ ستم بر ایشان نشود» یعنی هیچ چیز از اعمال آن ها کم و زیاد نشود. و وجه پنجم ظلم به معنی کفر و دروغ داشتن بود، چنانکه در سوره زخرف (آیه 76) گفت: «و ما آنان را ستم نکردیم و لکین آنان [خود] ستمکار بودند» یعنی ما به کفار ستم نمی کنیم و آن ها را بدون گناه و تقصیر در آخرت عذاب نمی نماییم اما آن ها خود بر نفس خویش ظلم ورزیدند و [آیات الهی را] تکذیب کردند. و از این معنی در قرآن بسیار است. و وجه ششم ظلم به معنی انکار کردن بود، چنانکه در سوره اعراف (آیه 9) گفت: «و آن کسان که ترازوی [اعمال [آن ها سبک باشد، ایشانند که خویش را تباه کردند به سبب آن چه [به نا حق[ ستم می کردند.» یعنی به این که آنان قرآن را انکار می نمودند و می گفتند که این کلام از جانب خدا نیست. و وجه هفتم ظلم به معنی دزدیدن بود، چنانکه در سوره یوسف (آیه 75) گفت: «[برادران یوسف] گفتند: جزای آن، [دزدی، بنده گشتنِ] کسی است که [شی ء گم شده] در میان متاع او پیدا شود، پس او جزای آن است، که ما این چنین ستمکاران را پاداش دهیم» یعنی سارقین و دزدان را. ظَنّ بدان که ظن در قرآن بر سه وجه باشد: وجه نخستین ظن به معنی یقین بود، چنانکه خدای تعالی در سوره حاقّه (آیه 20) گفت: «بی گمان می دانستم که با حساب خود روبرو می شوم» یعنی یقین کرده بودم. و وجه دوم ظن به معنی گمان و پندار بود، چنانکه در سوره جاثیه (آیه 32) گفت: «می گفتید: نمی دانیم رستاخیز چیست؟ ما [این سخن را] جز پنداری گمان نمی کنیم و ما هرگز یقین نداریم» یعنی این سخن را گمان و پندار می دانیم. و وجه سوم ظن به معنی بد اندیشی بود، چنانکه در سوره احزاب (آیه 10) گفت: «و به خدا [انواع] گمان ها را بُردید» یعنی تهمتی که در آن گفتند خدا رسول خود را یاری نخواهد داد. عبادت بدان که عبادت در قرآن بر دو وجه و معنی باشد: وجه نخستین عبادت به معنی توحید بود، چنانکه خدای تعالی در سوره نوح (آیه 3) گفت: «خدا رابپرستید و از [عذاب] او بپرهیزید» یعنی خدا را به توحید و یگانگی بخوانید و تقوا پیشه کنید. و وجه دوم عبادت به معنی طاعت کردن بود، چنانکه در سوره یس (آیه 60) گفت: «آیا نه پیمان کردیم با شما ای فرزندان آدم که شیطان را مپرستید که او شما را دشمنی آشکار است» یعنی او را اطاعت مکنید. عفو بدان که عفو در قرآن بر سه وجه و معنی باشد: وجه نخستین عفو به معنی فزونی از مال بود، چنانکه خدای در سوره اعراف (آیه 199) گفت: «آنچه [میسّر است [از زکات بگیر و به کار نیک فرمان ده» یعنی فزونی اموال آنان را بگیر به صورت زکات و صدقه. در وجه دوم عفو به معنی دست باز داشتن بود، چنانکه در سوره شوری (آیه 40) گفت: «و هر کس که ببخشد و آشتی کند، پاداش او بر خداست» یعنی کسی که دست باز دارد و ترک کند و بگذرد. و وجه سوم عفو به معنی از گناه کسی در گذشتن بود، چنانکه خدای در سوره آل عمران (آیه 155) گفت: «و خدا به یقین آنان را عفو کرد» یعنی از گناه آنان در گذشت. و از این معنی در قرآن بسیار است. عِلم بدان که علم در قرآن بر چهار وجه باشد: وجه نخستین علم به معنی دانستن بود، چنانکه خدای تعالی در سوره انبیاء (آیه 110) گفت: «بی گمان او می داند گفتار آشکار [شما] و آنچه پنهان می کنید» یعنی علم دارد به نفسْ و عینِ آن. و از این معنی در قرآن بسیار است. و وجه دوم عِلم به معنی دیدن بود، چنانکه در سوره آل عمران (آیه 142) گفت: «آیا گمان بردید که به بهشت اندر شوید و هنوز خدا نشناخته است کسانی را که جهاد کردند و [یا[ شکیبایان را نشناخته است؟» یعنی آیا ندیده است خداوند کسانی را که جهاد می کنند؟ و می بینند صابران را در هنگام وقوع بلا. و از این معنی در قرآن بسیار است. و وجه سوم علم به معنی فرمان بود، چنانکه در سوره هود (آیه 14) گفت: «بدانید که آنچه نازل شد، به علم خداست» یعنی به اذن و فرمان خدا است. و وجه چهارم علم به معنی شناختن بود، چنانکه در سوره نمل (آیه 66) گفت: «نه، بلکه دانش ایشان در [باب [آخرت اندک است» یعنی معرفت و شناخت آنان در آخرت. عهد بدان که عهد در قرآن بر پنج وجه باشد: وجه نخستین عهد به معنی پیمان بود، چنانکه خدای در سوره اسراء (آیه 34) گفت: «و به عهد وفا کنید، بی گمان عهدْ پُرسیدنی باشد» یعنی میثاق و پیمان. و از این معنی در قرآن بسیار است. و وجه دوم عهد به معنی سوگند بود، چنانکه در سوره نحل (آیه 91) گفت: «و به پیمان خدا وفا کنید چون پیمان کردید» یعنی به سوگند خدا وفا کنید هرگاه قسم خوردید. و وجه سوم عهد به معنی اندرز کردن بود، چنانکه در سوره یس (آیه 60) گفت: «آیا نه پیمان کردیم با شما ای بنی آدم که شیطان را مپرستید» یعنی آیا شما را پند و اندرز ندادیم. و وجه چهارم عهد به معنی فرمودن بود، چنانکه در سوره بقره (آیه 125) گفت: «و با ابراهیم و اسماعیل عهد کردیم» یعنی آنان را امر کردیم و به ایشان فرمودیم. و از این معنی در قرآن بسیار است. و وجه پنجم عهد به معنی توحید بود، چنانکه در سوره مریم (آیه 78) گفت: «آیا به غیب آگاه شد؟ یا از سوی [خداوند] بخشنده پیمانی بگرفت؟» یعنی توحید و عمل صالح. عین بدان که عین در قرآن بر شش وجه و معنی باشد: وجه نخستین عین به معنی چشم بود، چنانکه خدای در سوره کهف (آیه 28) گفت: «دو چشم خویش را از ایشان مگردان» یعنی چشم به نفسِ آن. و از این معنی در قرآن بسیار است. و وجه دوم عین به معنی چشمه آب بهشت بود، چنانکه در سوره (هود آیه 6) گفت: «و چشمه ای است که بندگان خدا از آن می نوشند» یعنی چشمه بهشتی. و وجه سوم عین به معنی چشمه دوزخ بود، چنانکه در سوره غاشیه (آیه 5) گفت: «آنها از آن چشمه سوزان بنوشند» یعنی چشمه دوزخ و جحیم. و وجه چهارم عین به معنی چشمه ای که آفتاب بِدان فرو شود، بود چنانکه در سوره کهف (آیه 86) گفت: «تا اینکه چون به مغرب آفتاب رسید، یافتش که در چشمه گرم فرو می رفت»، یعنی چشمه غرب و محل غروب خورشید. و وجه پنجم عین به معنی دیدار بود، چنانکه در سوره طه (آیه 39) گفت: «و پیش چشم من، تو را نیکو بپرورَند» یعنی در محل دیدار من قرار داشتی. و وجه ششم عین به معنی جوی بود، چنانکه در سوره بقره (آیه 60) گفت: «پس دوازده چشم از آن روان شد» یعنی جوی آب و نهر. غاشیه بدان که غاشیه در قرآن بر سه وجه و معنی باشد: وجه نخستین غاشیه به معنی روز قیامت بود، چنانکه خدای در سوره غاشیه (آیه 1) گفت: «آیا حدیث غاشیه به تو رسیده است؟» یعنی حدیث و خبر روز قیامت. و وجه دوم غاشیه به معنی عذابی که مردم را بپوشاند، بود چنانکه در سوره یوسف (آیه 107) گفت: «آیا ایمن نشسته اند از اینکه پوششی از عذاب خدا بر ایشان بیاید» یعنی حفاظ و ایمنی از عذابی که کفار را در بر می گیرد. و وجه سوم غاشیه به معنی پرده بود، چنانکه در سوره اعراف (آیه 41) گفت: «برای آنها بسترها و رویْ اندازهایی از [آتش دوزخ [باشد» یعنی پرده ای از آتش. پدیدآورنده: ابوالفضل تفلیسی http://www.hawzah.net/
|
|
|
|
© 2003 www.momenin.org