زیلو یکی از صنایع دستی روستائی معمول در میبد است که تا چند سال قبل
صدها خانوار از محل درآمد آن امرار معاش می کردند. زیلو هر چند به ظاهر
یک فرش نخی ساده است، اما بررسی فنون و تکنیک بافت آن نشان می هد که
غنای فرهنگی و فکر و اندیشه بارور شده ای در پس هر تار و پود آن نهفته
است، هرچند ممکن است امروز احیاء چنین صنعتی مقرون به صرفه نباشد، ولی
از تجربه موجود در این بخش می توان در جهت فراهم آوردن امکانات مناسب
با شرایط زماني استفاده نمود.
قدمت : زیلو در نقش و بافت شباهت زیادی به حصیر دارد و نیز مثل حصیر
یکی از موارد استفاده آن در مساجد و مصلی و اماکن متبرکه است، بنابراین
می توان احتمال داد که زیلوبافی را مرحله تکامل يافته حصیربافی دانست و
یافهميد که بافندگان آن از یک صنعت الهام گرفتهاند.
به هر حال زیلوبافی از قدیم ترین محصولات دست بافته است و در میبد قدمت
آن به پیش از اسلام می رسد. حتی میبدی ها ابتکار آن را به خود نسبت می
دهند. تشابه نقشهای زیلو با شئونات مادی و معنوی زندگی مردم اعم از نوع
مسکن و معیشت و اعتقادات و باورها گویای این نکته است که اگر میبد
خاستگاه صنعت زیلوبافقی نباشد دیر زمانی است که میبدی ها با آن آشنائی
دارند و حداقل در شیوه بافت آن دخل و تصرفاتی نموده اند. در متون قدیم
کمتر به نام زیلو برمی خوریم، فقط هر جا سخن از بنای مسجدی بوده است از
زیلو به عنوان فرش آن نام برده شده است. اما به محل بافت و سابقه آن
اشاره ای نشده است.
"دهخدا" می نویسد : "زیلو کلمه ای است اعم از قالی و غیر آن،ولی به نقل
از "جمالزاده "می نویسد در زبان عامیانه امروزه بین زیلو و پلاس و
گلیم بافي تفاوتهايي هست، زیرا گلیم فرشی است نازک که بافت آن شبیه
زیلو، اما از پشم است و زیلو به نوعی خاص به فرش پنبه اي اطلاق میشود
"و "ناظم الاطباء "بدين وسيله از زيلو بافي يزد ياد مکند وي در کتاب
خود اينچنين عنوان نموده : "بهترین زیلو را در یزد می بافند". محدوده
العالم از جهرم و سیستان را نیز به عنوان محل بافت زیلو نام می برند.
از سابقه زیلو در میبد مدرک مستندی نیست اما بقایائی از قدیم ترین
زیلوی بافت میبد، در مسجد جامع این شهر وجود دارد که تاریخ 808 هـ را
نشان می دهد. همچنین در مسجد شاه ولی تفت زیلویی موجود است که نام
بافنده" شمس الدین قطب الدین میبدی "است و تاریخ بافت آن را 963 هـ
قدمت زده اند.
برخی از سیاحان خارجی از زیلوی میبد یاد کرده اند، "سایکس "در زمان
عبور از میبد می نویسد: "این گلیم های قرمز بافت میبد از شهرت برخوردار
است".و مرادش از گلیم همین زیلو است. زیرا گلیم بافی در میبد مرسوم
نبوده است و اطلاق گلیم به زیلو از نظر مشابهتی است که بین این دو
بافته وجود دارد.
مواد خام زيلو در سالهاي گذشته با کشت و به کمک چرخ ريسي در محل تهيه
ميشد؛ پنبه را پس از ريسيدن تبديل به کلاف ميکردند و براي تار و پود
زيلو بهکار ميبردند؛ اين نخ را در اصطلاح محلي "نخ رسمي" ميگفتند؛
زيلويي که با نخ رسمي بافته ميشد ظرافت کمتري داشت اما استحکام آن
بيشتر بود.
نقشه زيلو در ارتباط با تعداد مجها است، هرچه نقش پيچيدهتر باشد براي
بافتن آن بايد بر تعداد مج که عامل تعيين کننده نقش است، افزوده شود.
معموليترين نقشهها با 7 مج بافته ميشود که اسامي گوناگوني همانند
"پرت توره" که بيش از 100 نقش دارد، "زلفگ"، "چيتي"، "بندگ"، "سروي"،
"بافتگ"، "كاجي"، "رکنه دوني" (رکن الديني)، "گل و مرغ"، "هشت پر کوچک"
و "گل گرانه" را داراست، اما براي بافتن نقشهاي پيچيدهتر زير بايد
زيلو داراي شليتي با 13 مج باشد. دليل آنکه در نقشههاي مختلف تنها
تعداد مجها کم و زياد ميشود در اين است که معمولاً حاشيههاي زيلو در
تمام نقشهها يک نواخت است و نقش متن يا زمينه است که عوض ميشود.
نقشههاي 13 مجي نيز شامل "بند رومي"، "گره"، "کليد" و "هشت پر بزرگ"
هستند.
خاستگاه زيلو بافي محله بشنيغان ميبد بوده و از آنجا به ديگر نقاط رواج
يافته است و براي بافت آن به استاد كاري كه پود را لابهلاي تار زيلو
ميكشد و شاگردي كه با استفاده از پنجه پودها را ميكوبد، نياز است. |