|
|
|
|
نامه 31 نهج البلاغه قسمت دوم «خوانندگان ارجمند توجه داشته باشند كه عبارات حضرت امير المؤمنين (ع ) جنبه ارشادى براى سايرين دارد و امام مجتبى عليه السلام مخاطب ظاهرى مىباشد.» در كارهاى خدايى ملامت ملامتگران در تو نگيرد . و در هر جا كه باشد ، براى خدا ، به هر دشوارى تن در ده و دين را نيكو بياموز و خود را به تحمل ناپسندها عادت ده و در همه كارهايت به خدا پناه ببر . زيرا اگر خود را در پناه پروردگارت در آورى ، به پناهگاهى استوار و در پناه نگهبانى پيروزمند در آمده اى . اگر چيزى خواهى فقط از پروردگارت بخواه ، زيرا بخشيدن و محروم داشتن به دست اوست . و فراوان طلب خير كن و وصيت را نيكو درياب و از آن رخ بر متاب . زيرا بهترين سخنان سخنى است كه سودمند افتد و بدان كه در دانشى كه در آن فايدتى نباشد ، خيرى نباشد و علمى كه از آن سودى حاصل نيايد ، آموختنش شايسته نبود . اى فرزند ، هنگامى كه ديدم به سن پيرى رسيده ام و سستى و ناتوانيم روى در فزونى دارد ، به نوشتن اين اندرز مبادرت ورزيدم و در آن خصلتهايى را آوردم ، پيش از آنكه مرگ بر من شتاب آورد و نتوانم آنچه در دل دارم با تو بگويم . يا همانگونه كه در جسم فتور و نقصان پديد مىآيد ، در انديشهام نيز فتور و نقصان پديد آيد . يا پيش از آنكه تو را اندرز دهم ، هواى نفس بر تو غالب آيد و اين جهان تو را مفتون خويش گرداند . و تو چون اشترى رمنده شوى كه سر به فرمان نمى آورد و اندرز من در تو كارگر نيفتد . دل جوانان نوخاسته ، چونان زمين ناكشته است كه هر تخم در آن افكنند ، بپذيردش و بپروردش . من نيز پيش از آنكه دلت سخت و اندرزناپذير شود و خردت به ديگر چيزها گرايد ، چيزى از ادب به تو مى آموزم . تا به جدّ تمام ، به كارپردازى و بهره خويش از آنچه اهل تجربت خواستار آن بوده اند و به محك خويش آزموده اند ، حاصل كنى و ديگر نيازمند آن نشوى كه خود ، آزمون از سرگيرى . در اين رهگذر ، از ادب به تو آن رسد كه ما با تحمل رنج به دست آورده ايم و آن حقايق كه براى ما تاريك بوده براى تو روشن گردد . اى فرزند ، اگر چه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده ام ، ولى در كارهاشان نگريسته ام و در سرگذشتشان انديشيده ام و در آثارشان سير كرده ام ، تا آنجا كه ، گويى خود يكى از آنان شده ام . و به پايمردى آنچه از آنان به من رسيده ، چنان است كه پندارى از آغاز تا انجام با آنان زيستهام و دريافته ام كه در كارها آنچه صافى و عارى از شايبه است كدام است و آنچه كدر و شايبه آميز است ، كدام . چه كارى سودمند است و چه كارى زيانآور . پس براى تو از هر عمل ، پاكيزهتر آن را برگزيدم و جميل و پسنديده اش را اختيار كردم و آنچه را كه مجهول و سبب سرگردانى تو شود ، به يك سو نهادم . و چونان پدرى شفيق كه در كار فرزند خود مى نگرد ، در كار تو نگريستم و براى تو از ادب چيزها اندوختم كه بياموزى و به كار بندى . و تو هنوز در روزهاى آغازين جوانى هستى و در عنفوان آن . هنوز نيتى پاك دارى و نفسى دور از آلودگى . مصمم شدم كه نخست كتاب خدا را به تو بياموزم و از تأويل آن آگاهت سازم و بيش از پيش به آيين اسلامت آشنا گردانم تا احكام حلال و حرام آن را فراگيرى و از اين امور به ديگر چيزها نپرداختم . سپس ، ترسيدم كه مباد آنچه سبب اختلاف عقايد و آراء مردم شده و كار را بر آنان مشتبه ساخته ، تو را نيز به اشتباه اندازد . در آغاز نمى خواستم تو را به اين راه كشانم ، ولى با خود انديشيدم كه اگر در استحكام عقايد تو بكوشم به از اين است كه تو را تسليم جريانى سازم كه در آن از هلاكت ايمنى نيست .
|
|
|
|
© 2003 www.momenin.org